فردا داره به ما لبخند میزنه

روزهای روشن در پیش رو

فردا داره به ما لبخند میزنه

روزهای روشن در پیش رو

روز اول

بعد از یک ماه که از شروع سال تحصیلی برای دوستام گذشته بود .یونی رو مفتخر کردم به حضور خودم در کلاسها .ساعت اول  حقوق مدنی ۴ با استاد انصا.ری داشتیم .دو تا از بچه ها کنفرانس داشتند.هیچ وقت از کنفرانسهای این مدل خوشم نیومده .یک بخش از کتاب را برات انتخاب کنند..بگن بیا اینو برای بقیه بگو !کنفرانس باید یک متن تحقیقی باشه مثل یک مقاله .کتاب درسی که هست و خودمون میخونیمش.آخراش دیگه دلم رو زدم به دریا و گفتم استاد بهتر نیست از یک روش دیگه استفاده کنیم برای کنفرانش که برای همه مون مفیدتر باشه ! 

 

حالا یا خودتون منبع معرفی کنید ..یا اینکه ما بریم دنبالش .گفت چرا !خوبه ..منبع هم  کتاب مسئولیت مدنی دکتر کاتوزیان باشه .میخواستم بهش بگم اینم نمیگفتی ما نمیگفتیم لال از دنیا رفتی ها !بامزه ..گوله نمک!دیگه هیچی نگفتم .ولی تصمیم دارم نوبت خودم که شد یک خط هم از روی کتاب نباشه ! 

 

ساعت بعدی حقوق ثبت داشتم .خب طبعا این درس هم جلسه اولم بود دیگه !تا اومدن استاد کنار پنجره ایستادم و منظره شهر رو تماشا کردم .چقدر همه چیز از اینجا قشنگتر بود .تا حالا طبقه دوم کلاس نداشتیم که بیام این منظره خوشگلو ببینم .ساعت بعدی فقط چهار نفر بودیم و استاد هم همون استاد خوشمزه قبلی.واقعا مستفیض شدم از حضورش !!اشک شوق تو چشام جم شده بود اصن یه وعضی! 

با تمام این اوصاف متوجه  شدم  کلاس چهار نفره نیمه خصوصی چه حالی داره !!عالی بود .گفتم کاش همه کلاسها با همین تعداد برگزار میشد!!! 

 

من به فردا سخت امیدوارم .