فردا داره به ما لبخند میزنه

روزهای روشن در پیش رو

فردا داره به ما لبخند میزنه

روزهای روشن در پیش رو

از یه جایی به بعد

از یه جایی به بــعد

فقط یه حس داری حس بی تفاوتی

نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی

و نه از دوست نداشتن ها ناراحت


" علیرضا روشن " 

مردمانی چه خوشال

رفته بودم سوپرمارکت  خرید.یه خانمه اومد سوال کرد که وانیل و بکینگ پودر هم دارین شما ؟آقاهه هم گفت بله داریم .خانمه گفت خب حالا بدین یکیشو.یه کمی مکث کرد گفت بکینگ پودر رو بیارین برام !بعد میگه آقا ببخشین این به چه دردی میخوره ..توی چی بریزم poking crazy rabbitآقاهه خنده اش گرفت گفت پس برای چی میخوای بخریش نمیدونی به چه دردی میخوره ؟!گفت چرا میدونم.خواستم بپرسم گفتم شاید شما بیشتر بدونید !!! 

................................... 

حالا اینو مینویسم شرکت ای.ر.ا.ن.س.ل نیاد یخه ما رو بچسبه snack crazy rabbitو اضافه کنم که یه موقع خدای نکرده قصد توهین به دارندگان این خط همراه را هم ندارم!ولی ایران.سلی ها بیشترشون مزاحم و خل و چلن!!!هر چی که مزاحم تلفنی روی گوشی همراهم دارم مال ایرانسله .الا بختکی یه شماره میگیرن..اگر از صداهه خوششون اومد دیگه ول کن ماجرا نیستند. 

پریشب یکی از همین شماره ها زنگ خورد روی گوشیمون.عذر خواهی کرد و گفت اشتباه شد!گفتم خدا ببخشه . 

خدا شاهده از اون موقع بیشتر از صد دفعه زنگ زده ..پونصد تا اس.ام.اس داده !چند بار گوشی رو خاموش کردم .ول نمیکنه که !پیامک آخریش نوشته بود آبجی چرا جواب نمیدی به خدا نگرانتمlooser crazy rabbitدیگه شک و شبهه ما رو ورداشت که نکنه چیزیم هست و خودم بی خبرم ! 

 

خدایا !خودت میدونی دیگه نمیگمballoony smiley

رستگاران!

گاهی لازمه ..نشکستی...شکستنی ها را دور ریختی !فقط و فقط همین..نه کمتر و نه بیشتر. 

.. 

از فردا که نه :))در واقع همین امروز که تا یکی دو ساعت دیگه  سپیده صبح میدمه..برنامه های تازه ای  خواهیم داشت .یک تغییرات نه چندان متحول کننده ای و هر چند کوچک اتفاق خواهد افتاد!اما مهم هستند.خیلی مهم! پیش در آمد روزهای خوب هستند !! 

بعله !قطعا همینطور خواهد بود ! 

.. 

نمیدونم دیگه هیشکی پرروتر از منم توی این دنیا پیدا میشه که علیرغم همه زمین خوردنهای دوباره و چندباره هر بار در حالی که از خنده در حال ریسه رفتنه ..گرد و خاک لباسهاشو بتکاند و انگار نه انگار که آرنج و زانوهایش زخمی شدن..باز دوباره به راهش ادامه بده !! 

..

خدایا ازت ممونم..فقط میخوام آخر راهم روشن باشه . 

 

شکستنی ها

بعضی شکستنی ها ..بی صدا میشکنند.اما سخت ..هزار تکه میشوند! 

 

حس میکنم هزار ترک برداشته ام و سخت در تلاشم تا متلاشی نشوم! 

 

اما... 

 

لعنت به این روزها ..این روزها و لحظه های جهنمی ! 

 

کاش توان بریدن بندها را داشتم ! 

 

کاش!

 

روز اول

بعد از یک ماه که از شروع سال تحصیلی برای دوستام گذشته بود .یونی رو مفتخر کردم به حضور خودم در کلاسها .ساعت اول  حقوق مدنی ۴ با استاد انصا.ری داشتیم .دو تا از بچه ها کنفرانس داشتند.هیچ وقت از کنفرانسهای این مدل خوشم نیومده .یک بخش از کتاب را برات انتخاب کنند..بگن بیا اینو برای بقیه بگو !کنفرانس باید یک متن تحقیقی باشه مثل یک مقاله .کتاب درسی که هست و خودمون میخونیمش.آخراش دیگه دلم رو زدم به دریا و گفتم استاد بهتر نیست از یک روش دیگه استفاده کنیم برای کنفرانش که برای همه مون مفیدتر باشه ! 

 

حالا یا خودتون منبع معرفی کنید ..یا اینکه ما بریم دنبالش .گفت چرا !خوبه ..منبع هم  کتاب مسئولیت مدنی دکتر کاتوزیان باشه .میخواستم بهش بگم اینم نمیگفتی ما نمیگفتیم لال از دنیا رفتی ها !بامزه ..گوله نمک!دیگه هیچی نگفتم .ولی تصمیم دارم نوبت خودم که شد یک خط هم از روی کتاب نباشه ! 

 

ساعت بعدی حقوق ثبت داشتم .خب طبعا این درس هم جلسه اولم بود دیگه !تا اومدن استاد کنار پنجره ایستادم و منظره شهر رو تماشا کردم .چقدر همه چیز از اینجا قشنگتر بود .تا حالا طبقه دوم کلاس نداشتیم که بیام این منظره خوشگلو ببینم .ساعت بعدی فقط چهار نفر بودیم و استاد هم همون استاد خوشمزه قبلی.واقعا مستفیض شدم از حضورش !!اشک شوق تو چشام جم شده بود اصن یه وعضی! 

با تمام این اوصاف متوجه  شدم  کلاس چهار نفره نیمه خصوصی چه حالی داره !!عالی بود .گفتم کاش همه کلاسها با همین تعداد برگزار میشد!!! 

 

من به فردا سخت امیدوارم .